English Learner |
|||
پنج شنبه 28 شهريور 1392برچسب:, :: 8:41 :: نويسنده : ".The "E.L
این اصطلاح در مورد افرادی به کار می رود که از هر چیزی تا حدی می دانند و در آن مهارت دارند ولی در هیچ زمینه ای حرفه ای نیستند. اما قضیه ی این اصطلاح خیلی جالب تر از این هاست... **** **** **** اولین نکته: مثل این که عبارت به صورتی که امروزه به کار می رود، ناقص است و شکل اولیه و کاملش این گونه می باشد. ".Jack of all trades, master of none, but oftentime better than master of one " این عبارت ( Jack of all trades ) می تواند هم یک تعریف تلقی شود و هم ناخوشایند باشد... برای %2 جمعیت کره ی زمین که معمولاً با این نام ها شناخته می شوند(دومین نکته multipotentialite generalist slasher scanner multipassionate و... نام های دیگر! خب، کجای این حرف برای این " همه چی دون " ها ناراحت کننده است؟ این عبارت این مفهوم را دارد که کسی که چنین ویژگی را دارد، اگرچه از خیلی چیزها سر در می آورد ولی در هیچ کدام از آن ها به پای متخصصین آن رشته نمی رسد و اگر برای شرکت در یک پروژه/شغلی در هر کدام از این زمینه ها اقدام کرد معمولاً قبولش نخواهند کرد و فردی که " specialist " هست بر او ارجعیت داشته و استخدام خواهد شد، و این بر می گردد به بخش غلط باور: " این افراد در هیچ زمینه ای حرفه ای نیستند. " اما این در مورد همه ی multipotentialite ها درست نیست و گروهی از این افراد وجود دارند که در دو یا چند تا از رشته هایی که دنبال می کنند تخصص دارند و به همین دلیل " Polymath " یا همان " علامه " خوانده می شوند( البته به این معنا نیست که فقط افرادی که قبل از اسمشان " علامه " آمده این گونه اند؛ شاید کسی را یشناسید که تعریف در او صدق کند ولی مسلماً نمی گویید:" ایشان خواهر/برادر/... من، علامه [...] هستند." نه؟ ). این را هم اضافه کنم که این افراد خلاق تر اند. حالا سوال من این است: آیا شما هم یک multipotentialite هستید؟ اگر پاسخ مثبت است می توانید به سایت " Puttylike " ( منبع من ) مراجعه کنید. موفق باشید! چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : ".The "E.L
بخش کلمه ی روز متوقف شد. بخش جانشین تحت بررسی است. شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, :: 21:10 :: نويسنده : ".The "E.L
chai noun [uncountable] (IndE, informal ): tea شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, :: 20:59 :: نويسنده : ".The "E.L
tum noun (BrE, informal ): a person's stomach or the area around the stomach سه شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : ".The "E.L
low-grade adjective [usually before noun]: 1 of low quality 2 (medical ) of a less serious type سه شنبه 19 شهريور 1392برچسب:, :: 21:23 :: نويسنده : ".The "E.L
low-born adjective ( old-fashioned or formal ): having parents who are members of a low social class OPP high-born سه شنبه 19 شهريور 1392برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ".The "E.L
شما هم با تلفظ " th " مشکل دارید؟ سایت LBdictionary لینک دانلود کلیپی را قرار داده که تلفظ درست را آموزش می دهد و فکر می کنم بعد از تماشای این ویدئو و مدتی تمرین مشکلتان حل خواهد شد. می توانید برای دانلود کلیپ اینجا کلیک کنید. ...حالا باید فرصت مناسبی باشد که کمی در مورد این سایت برای کسانی که با آن آشنایی ندارند بگویم، نه؟ **** **** **** اول از همه، خیلی صادقانه بگویم: خودم آشنایی چندانی با این وبسایت ندارم!! در این حد می دانم که نویسنده ی این سایت کارش را از وبلاگ 1000idioms شروع کرد. این وبلاگ ( نقل قول ) " کلکسیونی از اصطلاحات انگلیسی روز صد در صد آمریکاییه که تو کمتر سایت یا وبلاگ فارسی زبان می بینین که به این سبک نوشته شده باشن. البته فقط اصطلاح نیست...". با این که بیشتر مطالب این وبلاگ را نخوانده ام ولی واقعاً این گفته را قبول دارم. هم در وبلاگ و هم در وبسایت پست هایی منتشر شده اند ( و می شوند ) که نسبتاً طولانی اند؛ ولی خیلی خلاصه می گویم: واقعاً کشش و جذابیت دارند. در کل هر دو منبعی عالی برای تقویت زبان بوده و مخاطب را به خوبی با زبان محاوره ای آمریکایی آشنا می کنند.
حتماً سر بزنید، مطمئناً لذت می برید! دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:, :: 21:20 :: نويسنده : ".The "E.L
blogroll noun (computing ): a list on a website of other linked websites that the website owner thinks are useful or interesting دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:, :: 21:1 :: نويسنده : ".The "E.L
". Don't wait until you make your first millionn to make a difference in somebody's life. If you have something to give, give it now " Mark Bezos − ". Not everyday is going to offer us a chance to save somebody's life, but everyday offers us an opportunity to affect one " Mark Bezos − ". Doing something big is about making time for little things every single day, and setting the right goals "
دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:, :: 16:44 :: نويسنده : ".The "E.L
در مورد پادکستی که امروز می خواهم معرفی کنم نمی خواهم توضیحی بدهم. چون فکر می کنم در اینجا هر چیزی که لازم بود آمده. لذت ببرید! دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:, :: 8:22 :: نويسنده : ".The "E.L
abysmal adjective : extremely bad or of a very low standard دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:, :: 8:16 :: نويسنده : ".The "E.L
banana belt noun (NAmE, informal ): a region where the weather is warm جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 22:56 :: نويسنده : ".The "E.L
merlin noun : a small bird of prey (= a bird that kills other creatures for food ) of the falcon family جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 22:46 :: نويسنده : ".The "E.L
quisling noun (disapproving ): a person who helps an enemy that has taken control of his or her country چهار شنبه 13 شهريور 1392برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : ".The "E.L
bin bag noun (BrE, informal ): a large plastic bag for putting rubbish/garbage in چهار شنبه 13 شهريور 1392برچسب:, :: 16:35 :: نويسنده : ".The "E.L
banal adjective (disapproving ): very ordinary and containing nothing that is interesting or important سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, :: 7:22 :: نويسنده : ".The "E.L
flick knife BrE (also switchblade BrE, AmE ) noun : a knife with a blade inside the handle that jumps out quickly when a button is pressed شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 5:34 :: نويسنده : ".The "E.L
danger money (BrE ) (US hazard pay, danger pay ) noun [uncountable]: extra pay for doing work that is dangerous شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 5:32 :: نويسنده : ".The "E.L
damsel noun (old use ): a young woman who is not married جمعه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 23:17 :: نويسنده : ".The "E.L
upswell ( also upswelling ) noun [singular] ~ of sth (formal ): an increase in sth, especially a feeling پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : ".The "E.L
grass court noun : a tennis court with a grass surface سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, :: 23:33 :: نويسنده : ".The "E.L
frisson noun [usually sing.] (from French ): a sudden strong feeling, especially of excitement or fear دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 21:45 :: نويسنده : ".The "E.L
r.h. abbreviation (in writing): RIGHT HAND شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, :: 1:41 :: نويسنده : ".The "E.L
redistrict verb [T, I] ~ (sth) (US ): to change the official borders between districts
درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
![]() |